چکامه ها ...

چکامه ها ...

تنهاتر از همیشه درسکوتی خیال انگیز...حق انتشار چکامه ها محفوظ میباشد. دزدی ادبی جرم دارد!!همه حقوق محفوظ است کپی رایت © 2010 فرزان ارجمندی
چکامه ها ...

چکامه ها ...

تنهاتر از همیشه درسکوتی خیال انگیز...حق انتشار چکامه ها محفوظ میباشد. دزدی ادبی جرم دارد!!همه حقوق محفوظ است کپی رایت © 2010 فرزان ارجمندی

مشت می کوبم بر در. استاد شجریان

  

 


 زنده یاد فریدون مشیری 

در نقد جامعه تن به خفقان داده می گوید: ‌ 

مشت می کوبم بر در
پنجه می سایم بر پنجره ها
من دچار خفقانم، خفقان!
من به تنگ آمده ام از همه چیز
بگذارید هواری بزنم:
– آی!
با شما هستم!
این درها را باز کنید!
من به دنبال فضائی می گردم،
لب بامی،
سر کوهی،
دل صحرایی
که در آنجا نفسی تازه کنم.
آه!
می خواهم فریاد بلندی بکشم
که صدایم به شما هم برسد!
من هوارم را سر خواهم داد!
چاره درد مرا باید این داد کند
از شما “خفته ی چند”!

چه کسی می آید با من فریاد کند؟

https://youtu.be/DX-b2HaA0c4


واژه ای مانند نیلوفر و آب

بوی عشق تو

افق را همچنان مه تاریکی فرا گرفته است 

باید فکری به حال این دل آرام غمگین کنم 

در تنهایی باغ دلم آگاه به احوال خود شدم 

انسانی همچون اقیانوس 

که میخواهد به اوج کمال دست یابد 

مسطوره ای که بدست داده میشود... 

*  

چیزی چنان دریا 

واژه ای مانند نیلوفر و آب 

در درون من موج میزند 

کیستم من؟ 

به آسمان رفته ای 

در دل شب های سرد 

آتش به جان افتاده ای 

از سوز گرمای روز های ملال آنگیز 

که من را تا خلوتگه غربت و اندوه میبرد 

گاهی جان دلم نیست 

پای گریزم نیست 

طاقت دل شب زده ام نیست 

مهتاب شب های بلندم نیست. 

حالم خوب نیست . 

****** 

ای کاش پرنده هر شب 

با نوازش دستها یش 

عطر بو ی خود را به انتظار مینشست 

تا آغوش باز پرستو 

دوباره بو ی عشق میگرفت 

و رؤیای نرم 

بیابان خا طره را تا آخر خط پایان 

تا بی انتها می برد. 

و دفتر عشق 

تا پگاه غرق گلبو سه میشد. 


********** 

من زمزمه عاشقانه پرواز را میشناسم 

جلوه های رهگذر جوانی را دیده ام 

چشم انداز دلبستگی را لمس کرده ام 

من با دلی آگاه دور ماندگی سو زناک 

را به تصویر کشیده ام. 

با این وجود، خیال میکنم 

دل من ،همان نیست که باید باشد 

رؤیای دلم مه آلود است 

آسمان دلم ابریست 

غوغای درون دلم بارانی است. 

دل من، توان شکست را 

توان لمس خستگی را 

آه، توان چشیدن ترس را 

در چشمان عشق ندارد.

 فرزان ارجمندی

Farzan 

2.02.2009

حق انتشار چکامه ها محفوظ میباشد. دزدی ادبی جرم دارد!!فرزان

یادی و خاطره یی از دوران خوش و زیبا :

تلخ و شیرین (مجموعه تلویزیونی) - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
یک خاطره خاطره انگیز
یادی و خاطره یی از دوران  خوش  و  زیبا:
دانش آموز راهنمایی  بودم که برای نخستین بار پای تلویزیون چهره زنده یاد حمیده خیرآبادی یا  نادره را در سریال زیبا و پرطرفدار تلخ و شیرین که فکر می کنم شب های دوشنبه از تلویزیون پخش می شد، دیدم. آن موقع در منزل تلویزیون داشتیم و بجز پدر  که ارتشی بود و همیشه دیر از سرکار برمی گشت، هر هفته باتفاق دیگر اعضای خانواده این سریال جذاب و دیدنی را  با همسایه ها که تلویزیون نداشتند نگاه میکردیم . زنده یاد نادره پیش از بازی در این مجموعه، در مجموعه های دیگری بنام سرکار استوار و قصه عشق که اتفاقن سریال قصه عشق شب های یکشنبه از تلویزیونی که آن دوران دو کانال بیشتر نداشت پخش میشد هم بازی کرده بود اما هیچکدام از آن دو سریال به اندازه سریال تلخ و شیرین که  پیش از انقلاب ویرانگر  با نقش آفرینی هنرمندان و زنده یادانی همچون نادره، نعمت گرجی، اکبر دودکار، جمیله شیخی، هوشنگ بهشتی و گیتی ساعتچی و حتا دوبلور معروف سینما حسین عرفانی همراه بود، گل نکرد. نویسنده این سریال زنده یاد احمد بهبهانی که اتفاقن نویسندگی سریال پر طرفدار دیگری بنام خانه بدوش هم بود را به عهده داشت و کارگردان آن سریال کسی جز دخترش خانم ثریا قاسمی نبود. زنده یاد خیرآبادی پس از 60 سال نقش آفرینی در عرصه تئاتر،سینما و تلویزیون روز دوشنبه 30 فروردین 1389 در سن 86 سالگی درگذشت....یادشان گرامی باد 
به هر شکل دوران خوب و زیبایی داشتیم که به آسانی از دست رفت و بجز یاد و خاطره یی از خود هیچ به جای نگذاشتند.

صدای باران

Bildergebnis für ‫صدای باران‬‎

صدای باران 

در رهگذر عمر

 آغاز عشق را 

        هوشیار میداد .  

ای عشق بی انتها

 در آن شب زیبا

 رویایی برای زندگی کردن بودی

 گریه چشمان مهربانت را

 با چشمانم شنیدم .

مسافر شهر باران بودی 

و نگاه عاشقانه ات

 اندو ه و غم را

 از دیدگانم می ربود.

 تو تجلی احساس در تنهایی من بودی

 انسان وار به انسان میخندیدی 

و عشقت گرم و صمیمی بود. 

تمام روز کسی در من به انتظار نشسته بود

واژگان زبان گویا ی من بودند .

 باران با بوی خوش سبزه

عشقی را ایجاد کرده بود .  

تو عاشق بودی

 میدانستم

 تو عاشق معشوقی

 که همه چیز را عشق میخواند .

زندگی را

باران را 

  برف را 

 و ...انسان را عشق میخواند. 

معشوق زیبایی

 که با دیدن باران  خیس میشود

 و با دیدن برف سرما میخورد 

تو مسافر شهر باران بودی.  

فرزان ارجمندی 

فرزان ... Farzan 

حق انتشار چکامه ها محفوظ میباشد. دزدی ادبی جرم دارد!!فرزان

میگویند پسر عجیبی بود...

میگویند پسر عجیبی بود
پشت آن نقاب چندین ساله،
کودکی نهفته بود
با قلبی پر از احساس
که حرفی برای گفتن داشت
و افکاری برای عرضه نمودن،
اما دیگر خسته شده بود ،
انگار از گفتن این همه حرفها
خسته شده بود .
شاید در روزگاری زندگی می کرد
که احساس در آن جایی نداشت
و منطق سازنده نبود
و عشق سرابی بیش نبود .
نمیخواست کسی را اذیت کند،
دیگر برایش مهم نبود که باشد
تنها میخواست نباشد،
احساس میکرد یک رهگذر
در میان جمع است.
حتا نتوانست که نباشد!
و همچنان مینوازد
سمفونی زیبایی تنهایی را...
فرزان ارجمندی

3.4.2011

حق انتشار چکامه ها محفوظ میباشد. دزدی ادبی جرم دارد!!فرزان

سالهای جوانی

افق روشن ئاسۆی ڕوون – Telegram


...جوانی رفت..

..دل‌ باقیست......جوانی رفت..

..دل‌ باقیست...

..برای من..همین کافیست!

***

ما نسل زیبایی بودیم 

نسلی که زیبا زیستیم 

نسلی که زیبا پوشیدیم 

نسلی که زیبا نوشیدیم 

و نسلی که زیبا عاشق شدیم!!


و اکنون 

نسیم خیال را 

و غوغای همیشه را 

با ماهتاب شب چراغ 

و نسیم یاس را 

عاشقانه

با برگ سبز پیوند می زنم 

آه، غریبه شدم. 

طبیعت وحشی را 

غمگنانه 

با ترانه تنهایی 

و سپس

به آسمان مینگرم 

دل تنگی هایم بیشتر میشود 

آه، تنها شدم. 

فرزان ارجمندی

17.11.2013

حق انتشار چکامه ها محفوظ میباشد. دزدی ادبی جرم دارد!!فرزان

حیوان خانگی دخترم !

چگونه مرگ حیوان خانگی را به کودکمان توضیح دهیم؟ | دنیای حیوانات 

 حیوان خانگی دخترم رفت، هنگامیکه حیوانش مرده بود دخترم بسیار گریسته بود، و به من هم که زنگ زد گریه امانش نمیداد و من هر چه خواستم دلداریش بدهم، موفق نشدم! تا صبح نخوابیده بود و حیوانش را در بغل گرفته و به مادرش هم گفته بود، که حیوانش خوابیده و نمرده است، و او را نوازش داده بود!! تا صبح روز بعد که او را در گورستان حیوانات خانگی چال کنند، در کنارش بود! هنگامیکه حیوانش را چال میکرد، میگریست و   میگفت که حیوانش آرام مرده و لبخندی هم بر لب داشته است. سنگی هم با نامش بر  خاک حیوان خانگیش گذاشت تا بداند کجاست و هر گاه که به دیدنش میرود، برایش آب و خوراک ببرد! تریکسی همدم ش بود و دوستش داشت. هنوز هم هنگامیکه آن صحنه ها را به یاد می آورم ناراحت و غمگین می شوم. در جامعه یی که حقوق حیوانات رعایت شود به حقوق انسان نیز احترام گذارده میشود!

برای بعضی دردها...نه میتوان گریه کرد،
نه میتوان فریاد زد...!
برای بعضی دردها...تنها میتوان نگاه کرد و...
بی صدا...

شکست...


فرزان ارجمندی 


-----------

14.11.2013

زیباست


نگاه میکنی ، لبخند می زنی
فکر می کنی بسیار زیباست 
جهان رنگ در گونه نگاه کردن
لبخند می زنی، فکر می کنی بزرگ است
جهان رنگ در گونه ها 
و آتش در چشم من قرار داده شده است

هماهنگی و شادی در فضا موج میزند
یک قطعه گرانبها از هنرطبیعت
برای همه ما نقاشی شده است.
فرزان ارجمندی
فرزان ............ ♥ 
Farzan 
2-10-2012

فرزان ... Farzan 
حق انتشار چکامه ها محفوظ میباشد. فرزان

مومیایی


دیوانه ای هستم هم جنس شما 
ای کاش میشد احساس را مومیایی کرد
آیا به راستی عشق 
بزرگترین آرامش جهان بود !!

فرزان 

Farzan 

 6-10-2012

فرزان ارجمندی... Farzan 

حق انتشار چکامه ها محفوظ میباشد. فرزان

به کلاغــــها بگویید:


به کلاغــــها بگویید:

قصه ی من

اینجا... تمام شد،

یکی..بود و نبود

 خاطرات مرا با خود برد... !!

------------------------------------

دلم تنهاست



    می دانـم یادت را جا گذاشته ای
    اما گاهی چه اصرار بیهوده ایست
    ماندن هنگامی که بهانه ای کافیست
    برای رفتنت
    دلم تنهاست
    اما زیانم گویاست
    ایـن روزهـا بسیار دلتنگم
    سایه‌ای بزرگ می‌شود
    می‌افتد روی زندگیم
    گـاهـی دلـم هـوای عشق مـیکـنـد
    گاهی حـوصـلـه یی باقی نمیماند
    یادم باشد دیگر قلبم را به آتش نکشم
    هیچکس با دردم آشنا نبود
    انگار همه با من و دلم غریبه اند
    پروانه یی است دلم
    عاشق شمع میشود
    و بال هایش میسوزد
    زندگیست کسی میاید
    کسی پا میگزارد بر روی قلبت و میرود
    به همین سادگی کنار دلتنگی هایت میمانی
    و نامش را میگزاری عشق
    و بعد بارانی از چشمانت جاری میشود
    و من چه ساده پژمردم
    و من هنوز تنها هستم
    و آسمان هم با من تنهاست
    و من دیگر با این جهان کاری ندارم...

فرزان ارجمندی

فرزان....................Farzan 

2.03.2012

فرزان ... Farzan 

حق انتشار چکامه ها محفوظ میباشد. فرزان

گاهی جان دلم نیست


◀چکامه "گاهی جان دلم نیست " شاید یکی از ماندگارترین نوشته های بلند من باشد که  سروده  باشم، به باور من تنها واژه گان  هستند که همیشه بجا میمانند، واژه گانی که گاه در حال و هوایی خاص و به مناسبت هایی به وجود میآیند و مفاهیم گوناگونی را در بر میگیرند... این چکامه هنگامی  با صدای زیبا و هنر مندانه بانو آزاده نیز اجرا شده است ...✿✿(فرزان) 


افق را همچنان مه تاریکی فرا گرفته است
باید فکری به حال این دل آرام غمگین کنم
در تنهایی باغ دلم آگاه به احوال خود شدم
انسانی همچون اقیانوس
که میخواهد به اوج کمال دست یابد
مسطوره ای که بدست داده میشود...
*****  
چیزی چنان دریا
واژه ای مانند نیلوفر و آب
در درون من موج میزند
کیستم من؟
به آسمان رفته ای
در دل شب های سرد
آتش به جان افتاده ای
از سوز گرمای روز های ملال آنگیز
که من را تا خلوتگه غربت و اندوه میبرد
گاهی جان دلم نیست
پای گریزم نیست
طاقت دل شب زده ام نیست
مهتاب شب های بلندم نیست.
حالم خوب نیست .
**********
ای کاش پرنده هر شب
با نوازش دستها یش
عطر بو ی خود را به انتظار مینشست
تا آغوش باز پرستو
دوباره بو ی عشق میگرفت
و رؤیای نرم
بیابان خا طره را تا آخر خط پایان
تا بی انتها می برد.
و دفتر عشق
تا پگاه غرق گلبو سه میشد.

**************
من زمزمه عاشقانه پرواز را میشناسم
جلوه های رهگذر جوانی را دیده ام
چشم انداز دلبستگی را لمس کرده ام
من با دلی آگاه دور ماندگی سو زناک
را به تصویر کشیده ام.
با این وجود، خیال میکنم
دل من ،همان نیست که باید باشد
رؤیای دلم مه آلود است
آسمان دلم ابریست
غوغای درون دلم بارانی است.
دل من، توان شکست را
توان لمس خستگی را
آه،توان چشیدن ترس را
در چشمان عشق ندارد.
فرزان ارجمندی
Farzan 

2.02.2009

فرزان ارجمندی... Farzan 

حق انتشار چکامه ها محفوظ میباشد. فرزان 

قطار می رفت


قطار می رفت
ما می رفتیم
تمام ایستگاه می رفت
نمیتوانستم همزمان نگاه کنم
و گوش دهم...
واژگان چیزی می گفتند
و چشمان زیبایش چیز دیگری
قطار می رفت
ما می رفتیم
عشق می رفت ...

فرزان

Farzan 

20-02-2012

گاهی جان دلم نیست


گاهی جان دلم نیست
پای گریزم نیست
طاقت دل شب زده ام نیست
مهتاب شب های بلندم نیست.
چیزی چنان دریا
واژه ای مانند نیلوفر و آب
در درون من موج میزند
کیستم من؟
به آسمان رفته ای
در دل شب های سرد
آتش به جان افتاده ای
از سوز گرمای روز های ملال آنگیز
که من را تا خلوتگه غربت و اندوه میبرد.
من زمزمه عاشقانه پرواز را میشناسم
جلوه های رهگذر جوانی را دیده ام
چشم انداز دلبستگی عشق را لمس کرده ام
من با دلی آگاه دور ماندگی سو زناک
را به تصویر کشیده ام.
با این وجود، خیال میکنم
دل من ،همان نیست که باید باشد
رؤیای دلم مه آلود است
آسمان دلم ابریست
غوغای درون دلم بارانی است.
دل من ،توان شکست را
توان لمس خستگی را
آه،توان چشیدن ترس را
در چشمان عشق ندارد.
گاهی جان دلم نیست
پای گریزم نیست
طاقت دل شب زده ام نیست
مهتاب شب های بلندم نیست
حالم خوب نیست...

فرزان ارجمندی

فرزان ... Farzan 

حق انتشار چکامه ها محفوظ میباشد. فرزان

حق انتشار چکامه ها محفوظ میباشد. فرزان

گیتی پاشایی ...بازم تو


کنــار آمـده ام بـا نبـودنت ...نیستی..اما نبودنت همه جا هست...

شب در ...

ضحکت شب ودمعت بنت - Photos | Facebook
شب در چشمانش قد میکشید
در اتاقی که در آن بود
در فاصله میان نوشیدن 
و پک زدن به سیگار
لبانش را عاشقانه بوسیدم ...  

فرزان ارجمندی

  فرزان  

Farzan

 03.01.-2012


بگذار عشق همان باشد

  دختر رویاهــــــــا

  

بگذار تا با رویا ها ی خود
زندگی کنم محبوبم
بگذار عشق همانی باشد
که در گوش جانم احساس میکردم
هنگامی که آهگ صدایش قلبم را
نوازش میداد
و موج نگاهش روحم را
به پرواز در می آورد
بگذار با خیال خواب هایم زندگی کنم
بگذار تا در سفر هایم میان رویاهای شیرین
عشق را همچنان چکامه سرایی کنم
من همه جایی نبودم محبوبم ...  

فرزان ارجمندی

فرزان

Farzan

9.12.2011
حق انتشار چکامه ها محفوظ میباشد. فرزان
----------------------------

باران ...


امروز باران میآمد
من و خیالت
در زیر باران خیس شدیم
باران که می بارید
چندین گل عشق در دلمان
جوانه میزد...
فرزان

Farzan

با خاطرات ...


با خاطرات رقص شمالی زنی زیبا
به شهر فرشته گان پرواز کردم
هنوز هم آن کرشمه زیبا
در برابر دیدگانم میرقصد
ای کاش دوباره رقص طنازش را
بدون جستجو در قلب خاطرات میدیدم
رقصش را به دیوار آویخته ام
خانه پر از رقص عاشقانه است!!

فرزان ارجمندی

فرزان.......Farzan


حق انتشار چکامه ها محفوظ میباشد. فرزان

از عشق


از عشق هنوز سرشارم
دیگر تفاوتی نمیکند
کجا باشد
عطر تنش همیشه
با من است
صدایش را قاب میگیرم
در خانه آویزان میکنم
فضا پر از پروانه عاشق میشود...

فرزان

حق انتشار چکامه ها محفوظ میباشد. فرزان