تنهاتر از همیشه درسکوتی خیال انگیز...حق انتشار چکامه ها محفوظ میباشد. دزدی ادبی جرم دارد!!همه حقوق محفوظ است کپی رایت © 2010 فرزان ارجمندی
تنهاتر از همیشه درسکوتی خیال انگیز...حق انتشار چکامه ها محفوظ میباشد. دزدی ادبی جرم دارد!!همه حقوق محفوظ است کپی رایت © 2010 فرزان ارجمندی
در
همه ی خواب هایم همان خانه را می بینم،همان دیوارها و همان اتاقها، با
پنجره های بسته ای آن بالا.کاری تمام نشده انتظار مرا می کشد.کاری که عمر
کفاف تمام شدنش را نخواهد داد،که تا تمام نشود، زندگی نمی آید.در همه ی
خواب هایم همان خانه را می بینم،همان باغچه و همان بام را .برگشتم تا کاری
را تمام کنم،گم شدم میان دالانهایش، بی زندگی برگشتم، و مرگ هنوز نیامده است ، در همه ی خوابهایم،مرگ در می زند.......
حس
می کنم به طرز نا امید کننده ای کم آورده ام . نه اینکه خیال کنی باز خوشی
زده است زیر دلم را... نه ، حرف ِ من حرف دیگری است . احساس می کنم به
سختی دارم نفس می کشم ، حالا تو بیا بگو از گرمای طاقت فرسای این تابستان ِ
نیامده است ، از خستگی های روزمره ی گاه و بی گاه است ، از فاصله های
ناپیدای میان ِ دو تا آدم ِ دور از هم است ، ....نه ، بحث ِ این چیزها
نیست ، به طرز نا امید کننده ای دارم تحمل می کنم ، به طرز نا امید کننده
ای تن ِ خسته ام را این ور آن ور می کشم پی ِ خودم و هی احساس می کنم با هر
قدم ، به سختی توی گل فرو می روم ..تا به حال به همچین وضع مضحکی افتاده
ای ؟ معلوم است که افتاده ای ، هر کسی می تواند به این وضع دچار شود بی
آنکه دلیل خاصی برای این حالتش پیدا شود.