چکامه ها ...

چکامه ها ...

تنهاتر از همیشه درسکوتی خیال انگیز...حق انتشار چکامه ها محفوظ میباشد. دزدی ادبی جرم دارد!!همه حقوق محفوظ است کپی رایت © 2010 فرزان ارجمندی
چکامه ها ...

چکامه ها ...

تنهاتر از همیشه درسکوتی خیال انگیز...حق انتشار چکامه ها محفوظ میباشد. دزدی ادبی جرم دارد!!همه حقوق محفوظ است کپی رایت © 2010 فرزان ارجمندی

از پشت پنجره ...

    

از پشت پنجره ی بخار گرفته
رقص مستانه ی تو را دید می زنم
باران بازیچهء سر انگشتانت
می چرخد به اشاره تو
و مردمک چشمانم
خسته از این همه فاصله
در پس هر پلک
تو را در آغوش می کشد
لبانت ، پذیرای بوسه های مکرر باران است
و چشمانت خیره به سمت بی قراری من
بی صدا ، بی صدای ات را هم آواز می شوم
از پشت پنجره ی بخار گرفته
به سمت چشمانت به پرواز در می آیم
شاید باران جایش را با من عوض کند
من برقصم ، تو برقصانی و باران فقط ببارد ... 

به کجا بر گردم ؟

 

به کجا بر گردم ؟
من به این تاریکی
من به ما
من به فرسودگی ذهن خودم
معترضم که چرا
شوق آغاز مرا
و منی چون من را ز خودم دزدیدند

به کجا بر گردم ؟

در دیار دور ...



در دیار دور 

 صدای یخ زده من  

و مرگ آرام من  

در سکوت محض 

 ساحل نشین اشک شد 

 و نگاه دوباره مرا  

به سوی لحظات   

باتو بودن کشاند. 

شهر بی عشق

شهر بی عشق
شهر بی چشم‌های تو بود
شهر بی چشم‌های تو آتش بود
ای نگاهت پر ازعشق!
    ــ :عشق
بی تو با من هزاره‌ء غم بود
در نبودت دل غروب گرفت
کاش می‌شد که باز می‌گشتی
رفتنت صد سوال مبهم بود
کاش می‌شد که باز می‌گشتی....

دختر نازنینم...

Vollbild anzeigen

 قلبم فرو ریخت ،دخترک نازنینم رخصتی برای حرف نیست, فرصتی برای وصل نیست, دستم را بگیر, دست های من پلی است ,بگذر از خروش خشم سیل ,تکیه کن بر شانه های زخمی ام. نازنین ای تللو زلال آینه, از کویر ,از تگرگ, از مهریز, و از گرد باد ,ناگزیر قول میدهم ,عبور میکنیم, در دیار جاودانی ظهور میکنیم ,دستم را  بگیر دستم را بگیر ..........

شهر بی عشق ...

شهر بی عشق
شهر بی چشم‌های تو بود
شهر بی چشم‌های تو آتش بود
ای نگاهت پر ازعشق!
    ــ :عشق
بی تو با من هزاره‌ء غم بود
در نبودت دل غروب گرفت
کاش می‌شد که باز می‌گشتی
رفتنت صد سوال مبهم بود

کاش می‌شد که باز می‌گشتی....

هنوز عاشقم , آه !

تنها ,

غمگین ,

نشسته با ماه .

در خلوت ساکت شبانگاه .

اشکی به رخ دوید , ناگاه

روی تو شکفت در سرشکم

دیدم که هنوز عاشقم , آه !

مشیری