چکامه ها ...

چکامه ها ...

تنهاتر از همیشه درسکوتی خیال انگیز...حق انتشار چکامه ها محفوظ میباشد. دزدی ادبی جرم دارد!!همه حقوق محفوظ است کپی رایت © 2010 فرزان ارجمندی
چکامه ها ...

چکامه ها ...

تنهاتر از همیشه درسکوتی خیال انگیز...حق انتشار چکامه ها محفوظ میباشد. دزدی ادبی جرم دارد!!همه حقوق محفوظ است کپی رایت © 2010 فرزان ارجمندی

آنجا که تویی

8 اسفند ماه سال 1389

 


آنجا که تویی رهگذری نیست مرا
جز دوری تو غمی دگر نیست مرا
خواهم که به جانب تو پرواز کنم 
اما جه کنم که بال و پر نیست مرا
-----------------------------------

گل نیلوفر

یک روز هنگامی به یک گل نیلوفر نگاه می کردم ترس تمام وجود من را برداشت که شاید من هم یک روزمانند گل نیلوفر تنها بشوم. سریع از کنار مرداب دور شدم.حالا وقتی که میبینم خودم مرداب شده ام دنبال یک گل نیلوفر می گردم که از تنهایی نمیرم و حالا می فهمم گل نیلوفر مغرور نیست,او خودش را وقف مرداب کرده است...فرقی نمیکند گودال آبی باشی یا دریایی بیکران زلال که باشی تصویر آسمان در تو است.

یک نفر .....

یک نفر ..... یک جایی..... تمام رویاهاش لبخند تو است و زمانی که به تو فکر می‌کند احساس می‌کند که زندگی واقعا با ارزش است ،پس هرگاه احساس تنهایی کردی این حقیقت را به خاطر داشته باش یک نفر ..... یک جایی..... در حال فکر کردن به تو است ...

ای کاش امروز دیروز بود

ای کاش امروز دیروز بود . دیروز من ، دیروز تو ، دیروزی که برایمان قشنگی داشت ، دیروز ،آن روزی که دلمان برایش تنگ شده است،ای کاش امروز آن روزی بود که آمدی ،اما چه زود گذشت،دلم برای آن روز خیلی تنگ شده است .یادش گرامی باد انگار همین دیروز بود...
---------------------------------------------------------------------------------

در همه ی خوابهایم

 

در همه ی خواب هایم همان خانه را می بینم،همان دیوارها و همان اتاقها، با پنجره های بسته ای آن بالا.کاری تمام نشده انتظار مرا می کشد.کاری که عمر کفاف تمام شدنش را نخواهد داد،که تا تمام نشود، زندگی نمی آید.در همه ی خواب هایم همان خانه را می بینم،همان باغچه و همان بام را .برگشتم تا کاری را تمام کنم،گم شدم میان دالانهایش، بی زندگی برگشتم، و مرگ هنوز نیامده است ، در همه ی خوابهایم،مرگ در می زند.......  

حس می کنم به طرز نا امید کننده ای کم آورده ام . نه اینکه خیال کنی باز خوشی زده است زیر دلم را... نه ، حرف ِ من حرف دیگری است . احساس می کنم به سختی دارم نفس می کشم ، حالا تو بیا بگو از گرمای طاقت فرسای این تابستان ِ نیامده است ، از خستگی های روزمره ی گاه و بی گاه است ، از فاصله های ناپیدای میان ِ دو تا آدم ِ دور از هم است ، ....نه ، بحث ِ این چیزها نیست ، به طرز نا امید کننده ای دارم تحمل می کنم ، به طرز نا امید کننده ای تن ِ خسته ام را این ور آن ور می کشم پی ِ خودم و هی احساس می کنم با هر قدم ، به سختی توی گل فرو می روم ..تا به حال به همچین وضع مضحکی افتاده ای ؟ معلوم است که افتاده ای ، هر کسی می تواند به این وضع دچار شود بی آنکه دلیل خاصی برای این حالتش پیدا شود.

بی تو


وقتی که سکوت بی تو دم می گیرد
فریاد درون سینه ام می میرد
با یاد بهانه ها و شوخی هایت
می خندم و باز گریه ام می گیرد
----------------------------------

بی تو



بی تو تنهایم
بی تو در سکوتم
با این همه 
دلم برای تو تنگ می شود.

وقتی تو نیستی ...


وقتی تو نیستی 
نگاهم حوصله نمی کند
پایش را از چشمم بیرون بگذارد
--------------------------------

دل من نابیناست...

 

دل من نابیناست
تنها ...
با لمس دلت
عشق برایش
خواناست...

مردن و گم شدن...


مردن و گم شدن از ماست، نه از فاصله ها
دل ازین هاست که تنهاست، نه از فاصله ها
گر چه دیگر همه جا پر ز جدایی شده است
مشکل از طاقت دلهاست، نه از فاصله ها

تا با غم عشق...

 


تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
بیچاره دلم، در غم بسیار افتاد
بسیار فتاده بود اندر غم عشق
اما نه چنین زار که این بار افتاد
------------------------

رفته بودم لب دریا

 


رفته بودم لب دریا 
ماهیان در آب میرقصیدند
یاد آن روز زیبا 
غم به دلم می افشاند 
خاطرات تو و من
خنده به لب آنجا بود 
لب خندان تو را بوسیدم
پلک مرطوب مرا باور کن